چرا غرب سکوت میکند؟
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۴۰۸۲۳
تمدن غرب پس از سیطره خود بر جهان از مسیر استعمار، همواره در تلاش بوده تا این سلطه را حفظ کند. درواقع، این تمدن به سایر تمدنهای جهان، از جمله تمدن اسلامی، از دریچه رقابت و درنتیجه تلاش برای مهار و کنترل نگریسته است.
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، امیرمحمد اسماعیلی دانشجوی دکتری دانشگاه مطالعات بینالمللی شانگهای چین در یادداشتی نوشت: تمدن غرب پس از سیطره خود بر جهان از مسیر استعمار، همواره در تلاش بوده تا این سلطه را حفظ کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تمدن غرب به منظور ممانعت از احیای تمدن اسلامی از سویی کوشیده تا از طریق سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» با درگیر ساختن «جریانهای درون تمدنی»، مانع از ظهور تمدنی واحد و منسجم شود. ایجاد «موجهای سهگانه ملیگرایی عربی» در مقابل «مرد بیمار اروپا» در اواخر قرن نوزدهم و اویل قرن بیستم که با «موافقتنامه سایکس-پیکو» و «معاهده سور» زمینه شکلگیری مرزهای نامتناجس منطقهای و درنتیجه دهههای متمادی منازعه و بیثباتی را به همراه داشت، در این راستای این سیاست غرب، قابلبررسی است. از سویی دیگر، تمدن غرب با حمایتهای فراگیر خود در شکلگیری و حفظ رژیم صهیونیستی به عنوان «یک رژیم توسعه طلب» و «یک حصار تمدنی» توانسته احیای تمدن اسلامی را با چالش مواجه کند. درواقع این رژیم از سویی در مقابله با «بحران مشروعیت» خود، در طول دهههای متمادی انسجام تمدن اسلامی را از طریق طرحهای مختلفی نظیر «خاورمیانه بزرگ»، «خاورمیانه جدید» و یا «معامله قرن» با همکاری متحدان غربی به چالش کشیده و از سویی دیگر میتواند بهعنوان مانعی از پیش طراحی شده، در جهت حفظ و سیطره تمدن غربی در «خط گسل میان تمدنی» به کار گرفته شود.
این موضوع بهوضوح از سوی پدر جنبش سیاسی صهیونیسم، تئودور هرتسل نیز در کتاب «دولت یهود» (۱۸۹۶) مطرح شده است: «فلسطین، خانه تاریخی فراموشنشدنی ماست... ما باید در آنجا بخشی از خاکریز اروپا را در برابر آسیا تشکیل دهیم، پایگاهی از تمدن در مقابل بربریت. ما باید بهعنوان یک کشور بیطرف، با تمام اروپا که باید وجود ما را تضمین کند، در تماس باقی بمانیم... ما باید پاسدار حرمت مقدسات (جهان مسیحیت) باشیم و با وجود خود این وظیفه را به انجام برسانیم.» در سخنرانی سال گذشته جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز عبارات مشابهی در لزوم حفظ غرب در برابر سایرین به کار گرفته شد: «اروپا یک باغ است... بیشتر نقاط جهان یک جنگل است و جنگل میتواند به باغ حمله کند. باغبانها باید مراقب باغ باشند... باغبانها باید به جنگل بروند وگرنه بقیه جهان با راهها و روشهای مختلف به ما حمله خواهند کرد.» علاوه بر این، جاناتان کوک در کتاب «اسرائیل و برخورد تمدن» (۲۰۰۸)، بحث گستردهای در مورد مسئله رژیم صهیونیستی و فلسطین و برخورد تمدنها دارد. او در بخشی از اثر خود مینویسد: «پاسخ به این پرسش که با فلسطینیها چه باید کرد عمیقاً با این سؤال گره خورده که غرب در برابر افراطگرایی اسلامی چه باید بکند. اسرائیل در حال برجستهسازی تصویر خود بهعنوان یکی از مرزهای غرب در دوره سرنوشتساز برخورد تمدنها است.» درواقع تمدن غربی، رژیم صهیونیستی را مهمترین عامل چالشزا و بازدارنده تمدن اسلامی در رویارویی احتمالی با خود مینگرد و بهصورت متقابل این رژیم نیز تلاش کرده این تصویر را بیشازپیش برجسته کند. بر اساس این رویکرد، در صورت از حل مسئله فلسطین و میان برداشته شدن رژیم صهیونیستی، تمدن اسلامی این فرصت را خواهد یافت تا خود را برای مواجهه با تمدن غرب، بازسازی کند و حتی با سایر تمدنها، از جمله تمدن کنفوسیوسی وارد ائتلاف شود.
این در حالی است که «ابتکار تمدن جهانی» و «ساخت جامعه بشری با سرنوشت مشترک» چین و «تمدن نوین اسلامی»، ارائهدهنده روحیه ذاتاً «همهشمول» و «روادار» در برابر «جریانهای درون و میان تمدنی» هستند و ساخت تمدن جهانی را با مشارکت همه اعضای جامعه بشری، امکانپذیر میدانند. در این میان، اما تمدن غرب پذیرای مشارکت سایر تمدنها در تمدنسازی جهانی نبوده و در عمل «برخورد تمدنها» به روایت غالب سیاستمداران غربی در «نظم جهانی در حال گذار» تبدیل شده است. تحولات اخیر فلسطین و حمایتهای گسترده کشورهای اروپایی و آمریکا از «نسلکشی» و «جنایات علیه بشریت» رژیم صهیونیستی در فلسطین، گویای این برداشت است که موجودیت رژیم صهیونیستی برای تمدن غرب مسئلهای حیاتی محسوب می¬شود و قدرتهای غربی ولو با پرداخت هزینه سنگین نادیدهانگاشتن ارزشهای نمادین خود، مایل به مسامحه بر سر موجودیت این رژیم نیستند.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: رژیم صهیونیستی برخورد تمدن ها سایر تمدن ها تمدن اسلامی تمدن غرب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۴۰۸۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روزنامه جمهوری اسلامی: طالبان مشغول پاکسازی قومی و شیعهکشی است؛ ایران هم سکوت میکند
به گزارش خبرآنلاین، خبر این جنایت توسط رسانههای دولتی و رسمی کشورمان بدون آنکه حساسیتی نسبت به آن نشان داده شود منتشر شد و مسئولان جمهوری اسلامی نیز از کنار آن گذشتند.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: این روش متأسفانه در زمینه به شهادت رسیدن مردم بیگناه افغانستان در دوره جدید سلطه گروه تروریستی-تکفیری طالبان به یک رویه تبدیل شده و به نظر میرسد در قالب یک قرارداد نانوشته بنا بر اینست که مسئولان ایرانی در برابر مسلمانکشی در افغانستان سکوت کنند. براساس همین قرارداد نانوشته است که به صورت متناوب افراد و جمعهائی از مخالفان سلطه طالبان اعم از سنی و شیعه به شکلهای مختلف توسط عناصری که در ظاهر مشخص نیست چه کسانی هستند جان خود را از دست میدهند و این جنایات که روشن است کار طالبان است در میان سکوت مرموز و حسابشده به فراموشی سپرده میشوند.
درباره این وقایع هولناک، نکات قابل تأملی وجود دارند که لازم است مورد توجه قرار گیرند. تأمل مسئولین ارشد نظام جمهوری اسلامی در این نکات میتواند مانع وقوع حوادثی شود که آینده کشورمان را تهدید میکنند. یک نکته اینست که تقریباً هر هفته یک حادثه تروریستی در افغانستان رخ میدهد که در اثر آن چندین نفر جان خود را از دست میدهند. با توجه به اینکه قربانیان این جنایات معمولاً از میان اهالی استان هرات و مناطق هزارهجات و شیعیان و همینطور ناراضیان اهل سنت و مخالفین سلطه طالبان هستند، کاملاً روشن است که گروه طالبان درصدد پاکسازی قومی، تصفیه مذهبی و ریشهکن ساختن مخالفین خود برآمده و این تصمیم را با قاطعیت اجرا میکند. این جنایت، با تمام موازین اسلامی، انسانی و بینالمللی در تضاد است و سران طالبان باید به خاطر آن محاکمه و مجازات شوند. نکته دوم اینست که برخلاف ادعای حاکمیت خودخوانده، طالبان با داعش تقسیم کار کردهاند و برای اینکه جنایات به نام حاکمیت ثبت نشود و به وجهه بینالمللی آن لطمه نزند، آنها را به گردن داعش میاندازند و داعش نیز آنها را به گردن میگیرد. این واقعیت را تمام گروههای جهادی افغانستان بارها اعلام کردهاند و روشنترین دلیل صحت آن اینست که حکومت خودخوانده طالبان هرگز هیچکس را به عنوان عامل این جنایات معرفی و مجازات نمیکنند. رسوائی بزرگ جدیدی که گریبانگیر طالبان شده اینست که امیرخان متقی وزیر خارجه این گروه تروریستی هفته گذشته مدعی شد اصولاً داعش در افغانستان حضور ندارد و در همان حال حکومت خودخوانده طالبان جنایتهای داخل افغانستان را به گردن داعش میاندازد! نکته سوم اینست که حکومت خودخوانده طالبان ادعا میکند افغانستان در امنیت کامل قرار دارد و این ادعا را در بوق و کرنا میکند و از امتیازات خود میداند ولی برخلاف این ادعا مرتباً اخبار انفجار و ترور از نقاط مختلف این کشور به گوش میرسد. شورای امنیت سازمان ملل نیز در گزارش خود از وضعیت فعلی افغانستان تحت سلطه طالبان اعلام کرد 20 گروه تروریستی در این کشور حضور دارند بطوری که آن را به کانون تروریسم منطقه تبدیل کردهاند. تأملبرانگیزترین واقعیت اینست که گروه طالبان امکانات را برای حضور این گروههای تروریستی فراهم ساخته و آنها را برای برنامههای آینده خود در منطقه آماده میکند. چهارمین نکته به ایران مربوط است که چند سؤال مهم را در خود دارد. یک سؤال اینست که اگر وظیفه نظام جمهوری اسلامی اینست که در برابر کشتار مسلمانان ساکت نباشد کمااینکه به این وظیفه اسلامی به درستی در مورد فلسطین و جنایات صهیونیستها عمل میکند، چرا در قبال کشتار مردم مسلمان افغانستان چنین احساس مسئولیتی ندارد؟ سؤال دیگر اینست که میان گروه تروریستی-تکفیری طالبان که حتی شورای امنیت سازمان ملل نیز افغانستان تحت سلطه آن را یک کانون خطر برای منطقه میداند چه فرقی با رژیم صهیونیستی وجود دارد که مسئولین ما معتقد به مدارا با این گروه تروریستی هستند؟ سؤال سوم اینکه چرا طالبان، داعش، القاعده و سایر گروههای تروریستی تکفیری از ابتدای تأسیسشان تاکنون حتی یک گلوله به سوی رژیم صهیونیستی شلیک نکردهاند و چرا با اینکه در وابسته بودن طالبان به صهیونیسم بینالملل تردیدی وجود ندارد، جمهوری اسلامی ایران با این گروه نرد عشق میبازد؟ و پنجمین نکته اینکه مردم ایران مدتهاست که خطر نفوذ عناصر وابسته به طالبان را در نقاط مختلف ایران احساس میکنند. این احساس خطر تاکنون به شکلهای مختلف از طریق رسانهها و افراد صاحبنظر به مسئولین گوشزد شده و حتی در موارد زیادی ارتکاب جنایت در ایران توسط نفوذیهای طالبان به اثبات رسیده است، با اینحال معلوم نیست چرا مسئولان حاضر نیستند به طالبان از گل نازکتر بگویند و این به یک معما تبدیل شده است. اکنون سؤال مهم اینست که بالأخره معمای طالبان چه وقت حل خواهد شد؟ برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903242